ثبت شده توسط کیانا کیانی | ثبت: 2020-09-07 09:28:10.0 | ویرایش: 2022-11-22 14:14:01.0 | دسته بندی: 250k
سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور در راستای وظایف سازمانی، نقشه های زمین شناسی و گزارشهای توصیفی مرتبط با نقشه ها را در مقیاس 250 هزارم تهیه نموده است. گزارش حاضر، خلاصه ای از گزارش نقشه زمين شناسي ورقه 1:250000 پیشین 1 به منظور شناخت کلی از محدوده مطالعاتی می باشد. همچنین دریافت و خرید لایه های رقومی و رکوردهای اطلاعاتی تکمیلی این برگه از طریق سامانه فراداده و سرویس کاتالوگ به آدرس http://csw.ngdir.ir قابل دسترس است.
گزارش نقشه 1:250000 پیشین1
این گزارش مربوط به چهار گوش پیشین در منتها الیه جنوب شرقی ایران است، که در سالهای 1977-1978 توسط شرکتهای پاراگون-کانتک با نظارت سازمان زمین شناسی ایران برداشت شده است.
از نظر زمین شناسی این چهار گوش خاوری ترین امتداد ناحیه وسیعی از فلیش و نهشته های سنوزوئیک را در ایران در بر میگیرد که پیش از این، در چهارگوش های طاهروئی، فنوج و نیمه جنوبی چهار گوش نیکشهر برداشت شده است. ردیف فیلشن های ائوسن- میوسن پیشین، بخش شمالی چهارگوش را می پوشانند.
بجز ناحیه کوچکی در شمال غرب ( در میان واحد ائوسن پسین- والیگوسن پیشین شیرانزاد) تنها در جنوب غرب، در محدودی کلی شهر پیشین است که ردیفهای نریتی میوسن پیشین تا میانی رخ مینماید. همانند چهارگوش نیکشهر، به طرف غرب، ردیف فیلش ها را میتوان به طور عمده به دو ردیف کهنتر و جوانتر تقسیم نمود که اولی پیش از حادثه تکتونیکی اولیگوسن، ولی پس از حادثه لارامید نهشته شده و دومی که پس از این حادثه بر جای گذاشته شده است. واحد روک که تنها گواه تداوم رسوب گذاری ازائوسن پسین تا اولیگوسن پسین است. کانون نهشت فلیش بگونه ای مداوم به سوی جنوب تغییر مکان داده واین عمل با بالا آمدن ردیف های فلیشی که قبلا برجای نهاده شده همراه بوده است، به طوری که مواد آواری ژرفناهای تازه را تامین میکرده است.کهن ترین طبقات میوسن که شامل واحدهای جاروت وقصر قند وتمامی واحد پیشین است ویژگیهای توربیدیتی از خود نشان میدهند.
ماکروفسیل بویژه در ردیف های فلیشی بسیار کم پیدا می شود، ولی با استفاده از فرامینیفرهای پلانتونیک و بنتونیک، اطلاعات نسبتا قابل قبولی در مورد چینه شناسی بدست آمده است واین بدان جهت است که فسیل های ممیز در ردیف های فلیشی به خوبی محفوظ مانده و در ردیفهای نریتی نیز رخ نموده ونشانه های گرانقدری از محیط رسوبی بدست داده اند.
ساختارهای اولیه رسوبی نیز گنجینه ای از این نشان ها را در خود دارند. یکی از چهره های مشخص این ردیف ها، غلبه ماسه سنگ آرنیتی برواک وحضور همه جایی کربنات کلسیم در آژند ومواد آورای جانشینی است. گچ در ردیف های نریتی میوسن پیشین میانی، همیشه بصورت تمرکزهای ثانوی (رگه، پرکردگی کاواک ها، جانشینی ثانوی) است، ولی چنین پنداشته میشود کانسارهای اولیه درون گلسنگهای تبخیری از همین ردیف های کنونی مشتق شده و به صورت دیاژنتیک دوباره نهشته شده باشد.
نهشته اولیه گچ احتمالا مبین محیط سکوی کم ژرفای سبخا مانندی است که امروزه در خلیج فارس دیده میشود.هیچ نهشت دریائی جوان تر از میوسن میانی رخ نمیدهد.
گستره هایی از کنگلومرای نوع سیلابی قاره ای با رخساره کوهپایه ای در جنوب دیده میشود که شامل واحد نهنگ (=کنگلومرای گچ در پاکستان) میگردد. این کنگلومراها می بایستی مبین یک دوره بالا آمدگی پس از کوهزایی بوده باشند. اگرچه این کنگلومراها معمولا در مکران مرتب به پلیوسن پسین انگاشته میشوند ولی در میان عدسی های فورش سنگ میان لایه های آنها تک زیای استراکود دیده میشود که سن احتمالی آن را به پلیستوسن (کرومرین) را نسبت میدهد.
نهشته های سطحی شامل تراسهای آبرفتی و رسوبات پنجه آبرفتی شن و فورش هایی میگردد که از شتشوی دشت ها حاصل آمده است این سنگ ها انسجام نیافته یا به گونه ای تنک به وسیله کربنات ها آژند یافته اند واین خاصیت بیشتر در مورد تراس های پنجه آبرفتی قدیمی بلند صدق میکنند. جوانترین نهشتهها عبارت از نهشته های آبرفتی کنونی در امتداد مسیل های امروزی رودخانه ها، قلوه سنگ های درشت، پاره سنگ، ریگ وتوده های ماسه ای است.
سنگ های این چهارگوش از فرآیندهای کوهزائی متاثر شده اند که اوج آنها در پایان میوسن میانی تا پسین بوده است. تمامی ناحیه در اثرگسل های بزگ پر شیب معکوسی که رو بشمال دارند تکه تکه شده ومانند پولک ماهی بر روی هم لغزانده شده است. چنین خوردشده گی و گسلیدن معکوس در یک اپیزود منفرد کوهزائی گرد آمده، که بهرحال می توان آن را به مراحل مختلفی تقسیم نمود. لغزش و جدایش قطعات زمین در امتداد طبقات در مراحل اولیه چین خوردگی (چین خوردگی کمانشی) رخ داده و جابجائی های بزرگی را بدنبال داشته که در امتداد گسله های موازی صفحه محوری چین انجام می پذیرفته و هرچه چین ها تنگ تر میشده این عمل، گسترش بیشتری پیدا میکرده است، بطوری که چین خوردگی برشی بصورت فرآیند حاکم درآمده است. جابجایی به طور عمده بستگی به نوع و جنس سنگ دارد. فاز چین خوردگی برشی به فاز گسلیدن معکوس تبدیل شده و ترک خوردگی شکننده به جای تعادل انعطافی در سطح ناحیه حکمفرما شده است. چین خوردگی سیستم جالبی از چین تنگ تا نیمه تنگ را ایجاد کرده که رو به سوی جنوب دارند و در آنها استیل جناغی عمومیت دارد.
جابجائی با تزریق قطعات بیگانه همراه بوده و در نزدیکی گسله های معکوس عمده فرا آمده اند. این قطعات بیگانه از ردیفهای فلیشی قدیم تر، سنگ آهکهای پلاژیک و سنگ های ولکانیک ائوسن، سنگ آهک پلاژیک کرتاسه و پالئوسن و سنگ های گوناگون آمیزه رنگین در جابجایی های عمده در فاز چین خوردگی برشی آغاز شده ولی اوج آن در فاز گسلیدن معکوس انجام پذیرفته است.
حد نهائی این فرایند شامل بودیناژ طبقات مقاوم و تقسیم آنها به طبقات شناور تغییر شکل پلاستیک یک آژند شیلی نامقاوم است، آمیزه ای را به وجود آورده که عمدتا از سنگهای رسوبی تشکیل شده است. آژند این آمیزه رسوبی یک ماده نیمه فیلیتی است و قطعات و آژند آن ممکن است دارای سنگهائی به جوانی میوسن میانی باشد.
بر خلاف ردیفهای رسوبی جابه جا شده، در این آمیزه رسوبی تداوم چینه شناسی بکلی از دست رفته است. اینگونه آمیزه در این چهار گوش گسترش بسیار اندکی دارد. شدت این نوع تغییر شکل از نیکشهر به طرف شرق کاهش می یابد و این احتمال به سبب آن است ترازهای تکتونیکی بالاتری در اثر فرسایش رخنموده است، با تکیه بر شواهدی که از قطعات بیگانه بدست آمده عقیده بر این است تمامی ژرفای فلیشی بر منشور از آمیزه رنگین پالئوسن- کرتاسه بنا شده که با پوششی نازک و احتمالا موضعی از سنگ آهک های ولکانیک پوشیده شده است.
گسله های تراگداز مزدوجی که بر بسترهای پر شیب شمال شرقی وشمال غربی حرکاتی چپ گرد و راستگرد داشته و نیز حرکاتی جزئی در امتداد گسله ها معکوس قدیمی، واپسین فاز گسلیدن را می نامند. گسل های ثقلی چندی در منتها الیه شمال شرقی دیده می شود. واپسین حرکاتی که بر همه روندهای گسله از همه نوع انجام شده و باعث جابجایی های کوچکی شده است بر نهشته های پلیوسن و کواترنری موثر افتاده.
نشانه ای از کانه های اقتصادی در این چهار گوش وجود ندارد.